۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

پرسشی در باب انتخابات

۱ – فرد از طریق یک جریان اجتماعی است که بر جامعه «تأثیر» می‌گذارد. جریانی که حول اهداف، آرمان‌ها، روی‌کردها و روش‌ها شکل می‌گیرد و از جریانات اجتماعی دیگر متمایز می‌شود. فرد با نفی فردیّت خود، بخشی از یک جریان اجتماعی می‌شود.

۲ – برخی از عوامل مثبت و منفی له یا علیه «رأی دادن به موسوی» کدام اند؟ (به عنوان نمونه)

الف) له:

الف – ۱ – برنامهٔ اقتصادی موسوی (یا، آن‌چه از این «برنامه» اعلام شده است)کم‌ضررتر از «برنامهٔ» دیگر کاندیداها است.

الف – ۲ – احتمال برخی «آزادی»ها در دورهٔ موسوی وجود دارد.

الف – ۳ – موسوی به مثابه «آنتی‌تز احمدی‌نژاد»

ب) علیه:

ب – ۱ – آیا نقش موسوی در جنایات روی‌دادهای دههٔ شصت انکارپذیر است؟

ب – ۲ – آیا فرد و جریانی که در برابر اعدامِ بدونِ دادگاهِ هزاران نفر، حداقل سکوت کرده است و حداکثر …، امروزمی‌تواند یا اصلاً می‌خواهد برای مردمی که ۳۰ سال قربانی‌اش بودند، «آزادی» به ارمغان بیاورد؟ (حتی ادبیّات رسمی خود آن‌ها هم عمدهٔ مردم را «مستضعَف» می‌خوانَد. مستضعَف اسم مفعول است از مصدر استضعاف؛ یعنی آقایان پذیرفته‌اند که در این بین مستضعِفی هم هست.)

ب – ۳ – موسوی مشخصاً با دموکراتیزه شدن ساختار حکومت مخالف است.

ب – ۴ – موسوی به «حقوق بشر» (به عنوان یک کلّ) اعتقادی ندارد.

ب – ۵ – و غیره!

۳ – «جریانی» که حول موسوی تشکیل شده عمدتاً حول «الف – ۳» است. بسیاری از این افراد نه به مسائل دیگر (له و علیه) فکر می‌کنند و نه اصولاً برایشان اهمیّتی دارد.


پرسشی که من از خودم می‌پرسم و امیدوارم دیگرانی که این روزها با ضمیمه کردن خودشان به این جریان، احساس مفید بودن می‌کنند، نیز از خود بپرسند این است که «آیا واقعاً جزئی از این جریان هستند؟»


من نیستم.


پس‌نوشت: «چه باید کرد؟» پرسش دیگری است که فرصتی دیگر می‌طلبد. امّا آیا انفعال چهار ساله‌مان را با نفی خود باید جبران (یا شاید تکمیل) کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست: