۱ – «آنچه منحصراً مقدار ارزش هر کالایی را [در یک جامعهٔ سرمایهداری] تعیین میکند، مقدار کار لازم از لحاظ اجتماعی یا زمان کار لازم از لحاظ اجتماعی برای تولید ارزش مصرفی است. … تمامی کالاها به عنوان ارزش، صرفاً مقادیر معینی از زمان کار منعقدشده محسوب میشوند» (کارل مارکس، «سرمایه، نقدی بر اقتصاد سیاسی»، جلد یکم، ترجمهٔ حسن مرتضوی، نشر آگاه، ۱۳۸۶، فصل یکم: کالا، ص۶۹)
۲ – در جوامع سرمایهداری، کارِ کارگر خود یک کالا است.
۳ – با بهکارگیری بندهای (۱) و (۲)، میتوان گفت: ارزش کارِ کارگر برابر است به کار اجتماعاً لازم برای تولید آن یا به عبارتی، کار اجتماعاً لازم برای بازتولید طبقهٔ کارگر. این یعنی ارزش کار در یک جامعهٔ سرمایهداری، وابسته به سطح زندگی و رفاه طبقهٔ کارگر است.
۴ – با بهکارگیری بندهای (۱) و (۳) میتوان نتیجه گرفت که ارزش کالا در میان چند جامعهٔ سرمایهداری برابر است با «کار اجتماعاً لازم برای تولید کار اجتماعاً لازم برای تولید کالا». یا به عبارتی کارِ اجتماعاً لازم برای بازتولید بخشی از طبقهٔ کارگر که درگیر تولید آن کالا است.
۵ – لازم به ذکر است که در اینجا، جوامع سرمایهداری را بر اساس پیوستگی طبقهٔ کارگر در آنها تفکیک کردهام و نه بر اساس پیوستگی بورژوازی. این بدان معنا است که به عنوان مثال، سرمایهداری ایران را میتوان بر اساس میزان استفادهٔ آن از کارگران مهاجر و کارگران تبعه به دو بخش تقسیم کرد.