۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

«در دفاع از انديشه، نه در دفاع از ماركس» يا «با اندكي تسامح و تساهل مي‌توان گفت كه ...»

«در دفاع از انديشه، نه در دفاع از ماركس» يا «با اندكي تسامح و تساهل مي‌توان گفت كه ...»

آقاي دكتر صادقِ زيبا‌كلام در مطلبي با عنوانِ «احمدي‌نژاد در نيويورك» كه در ضميمه‌ي روزنامه‌ي «اعتماد»ِ 31 شهريورِ 88 هم چاپ شده است، در‌خلالِ تحليلِ‌شان در‌موردِ نحوه‌ي تفكّرِ احمدي‌نژاد گفته‌اند: «... يک قرن و اندي قبل از احمدي نژاد کارل مارکس فيلسوف و انديشمند بزرگ آلماني سنگ بناي جهان بيني را گذاشت که با اندکي تسامح و تساهل، خشت زيربناي جهان بيني احمدي نژاد و احمدي نژادها را امروزه تشکيل مي دهد...» مي‌توان گفت - با اندکي تسامح و تساهل البتّه- ايشان تفكّر و رفتارِ احمدي‌نژاد را ادامه‌ي انديشه و جهان‌بينيِ كارل ماركس دانسته‌اند يا به عبارتي ديگر - باز هم با اندکي تسامح و تساهل البتّه- ايشان نتيجه‌ي تفكّرِ ماركس را احمدي‌نژاد و احمدي‌نژاد‌ها دانسته‌اند يا ... چرا با - حتّا اندکي- تسامح و تساهل سخن بگويم؟ همان چيزي را كه گفته‌اند، گفته‌اند ديگر.
نكته‌اي كه در ذهنِ پرسش‌گرِ مخاطبِ فضولي چون من شكل مي‌گيرد، اين است كه: «آقاي دكتر با چه مقدّماتي به چنين نتيجه‌اي رسيدند؟» و سپس اين‌كه «آيا اين مقدّمات (و احيانن وجوهِ شباهت) براي گرفتنِ چنين نتيجه‌اي كافي‌ست؟» با اندکي تسامح و تساهل مي‌توان حدس زد كه آقاي دكتر در پاسخ به سؤالاتي از اين دست خواهند گفت: « با اندکي تسامح و تساهل، بله.» و اگر ادامه دهيم اين شيوه‌ي تسامح‌گر و تساهل‌گراي‌مان را، دير و دور نيست كه با اندکي تسامح و تساهل بتوانيم بگوييم انديشه مرده است!
آقاي دكتر زيبا‌كلام يكي از انديشه‌مندانِ اين مملكت است (نمي‌خواهم با اندکي تسامح و تساهل از واژه‌ي «روشن‌فكر» استفاده كنم.) امّا اين چه نحوه‌ي نتيجه‌گيري‌ست كه انديشه‌مندِ جامعه‌ي ما در برخورد با مسأله در پيش گرفته است؟ يك‌هو در‌ميانِ مطلبي در‌موردِ احمدي‌نژاد، پاي ماركس را از يك قرن و اندي قبل به ميان مي‌كشد و در يك جمله، تسامح‌گرانه و تساهل‌گرايانه - بگذاريد بي‌رو‌در‌بايستي بگويم- مي‌ريند به منظومه‌ي فكريِ او و وقت و اعصابِ مخاطب. به چه منظوري؟ نمي‌دانم. شايد، شايد، شايد «ارضاءِ هيستريِ چپ‌ستيزي»ِ‌اش. حدِّ‌اقل من كه قرينه‌ي ديگري نيافتم. شما اگر يافتيد، مرا هم خبر كنيد. نمي‌دانم، آخر چه ربطي به ماركس داشت آن‌چه آقاي دكتر سر‌گرمِ گفتن‌اش بود؟ احمدي‌نژاد را چه نسبتي‌ست با ماركس؟ يا بهتر است اساسن بپرسم: انديشه را چه نسبتي‌ست با تسامح و تساهل؟ كه هر چه دلِ‌مان خواست بگوييم و يك «با اندکي تسامح و تساهل» بگذاريم جلوي‌اش؟ با انديشه‌ي ماركس مخالف‌ايد؟ معتقد‌يد احمدي‌نژاد ادامه و نتيجه‌ي ماركس است؟ بسيار خب، بياببد شرح دهيد وجوهِ اشتراكِ اين دو را و بسنجيد آن‌ها را با وجوهِ افتراقِ‌شان و ... اين است برخوردِ مسؤولانه با حوزه‌ي انديشه. نه، جنابِ آقاي دكتر! انديشه «تسامح و تساهل»‌بردار نيست، حتّا اندكي. اين قدر ول‌انگارانه و ولنگ و واز برخورد كردن با انديشه راه به تركستان مي‌برد. و‌گر‌نه خيلي كارِ دشواري نيست اين‌كه مثلن با چند وجهِ شباهت (كه قطعن وجود دارد)، قسمت‌هايي از انديشه‌ي آقاي دكتر زيبا‌كلام را وصل كنيم به تفكّر و رفتارِ مثلن موسوليني يا هيتلر و بعد احمدي‌نژاد را هم با اندكي (واقعن اندکي) تسامح و تساهل پيوند بزنيم به همان‌ها و آن‌وقت ببينيم كه احمدي‌نژاد به ماركس نزديك‌تر است يا به خودِ جنابِ دكتر. اصلن چرا راهِ دور برويم؟ مگر وجوهِ شباهت ميانِ خودِ‌شان كم است كه بخواهيم پاي موسوليني و هيتلر يا هر كسِ ديگري را وسط بكشيم؟
چه چيز‌هايي باعث مي‌شود ما به چنين شيوه‌اي در انديشيدنِ‌مان برسيم؟ من فكر مي‌كنم چند علّت‌اش اين‌ها باشد: كافي‌ست كمي آب را گِل‌آلود ببينيم و خطرِ حتميِ وجودِ دشمني مشترك جامعه را در وحشت فرو برده باشد و پيشِ خود بيانديشيم كه در اين شرايط كسي يقه‌ي ما را نخواهد گرفت و كمي هم (به دلايل و بهتر بگوييم علّت‌هايي كه بايد - در روان‌شناسي و روان‌پزشكي احتمالن- بررسي شود) با مسأله تقليل‌گرايانه (يا همان «با اندكي تسامح و تساهل) برخورد كنيم، آن‌وقت هر نتيجه‌اي - حتّا اگر اين نتيجه قادر باشد مرغِ پخته را نيز روده‌بُر كند-، مي‌شود گرفت. و جنابِ آقاي دكتر گويا شرايط را فراهم ديده‌اند.
نه جنابِ آقاي دكتر! با اندكي تسامح و تساهل مي‌شود گفت ... مي‌شود حرف‌هايي زد كه به دلايلِ زيادي بهتر است نزنم. بهتر است عصبانيّت‌ام را كنترل كنم. بهتر است خودِ‌مان را - به دلايلِ زيادي- كنترل كنيم، آقاي دكتر.

«مقدادِ گلشني»

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

امید

هر چند من ندیده‌ام این کور ِ بی‌خیال
این گنگ ِ شب که گیج و عبوس است -
خود را به روشن ِ سحر
نزدیک‌تر کند،
لیکن شنیده‌ام که شب ِ تیره - هرچه هست -
آخر ز تنگه‌های ِ سحرگه گذر کند...

احمد شاملو