۱۳۸۶ آذر ۱۷, شنبه

لیست رفقای در بند

مهدی گرایلو - کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه تهران
نادر احسنی - فارغ التحصیل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه مازندران
انوشه آزادبر - علوم اجتماعی دانشگاه تهران
ایلناز جمشیدی - ارتباطات دانشگاه آزاد تهران مرکز
بهروز کریمی زاده - اخراجی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
سعید حبیبی - دبیر معذول تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
علی سالم - پلی تکنیک
علی کلایی - دانشگاه آزاد
امیر مهرزاد
محسن غمین - دانشگاه پلی تکنیک
یونس میرحسینی - فنی باهنر شیراز
میلاد عمرانی - شهید رجایی
عابد توانچه - دانشجوی اخراجی دانشگاه پلی تکنیک
صدرا پیرحیاتی - دانشگاه شاهد
روزبه صف شکن - کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سعید آقام علی - دانشگاه هنر یزد
روزبهان امیری - دانشکده علوم دانشگاه تهران
نسیم سلطان بیگی - دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه
مهسا محبی - دانشگاه شریف
کیوان امیری الیاسی - کارشناسی ارشد دانشگاه شریف
هادی سالاری - دانشگاه رجایی
امیر آقایی - دانشگاه رجایی
فرشید فرهادی آهنگران - دانشگاه رجایی
سعید آقاخانی
اوختای حسینی - دانشگاه آزاد
سروش هاشم پور - چمران اهواز
حامد محمدی - اقتصاد دانشگاه مازندران
آرش پاکزاد - علوم اجتماعی دانشگاه مازندران
میلاد معینی - مردم شناسی دانشگاه مازندران
بهرنگ زندی - مردم شناسی دانشگاه مازندران
حسن معارفی - دانشگاه مازندران
پیمان پیران - زندانی سیاسی سال ۷۸
مجید اشرف نژاد - عمران شهید رجایی

شوان مریخی - دانشگاه مازندران
سارا خادمی - علوم اجتماعی دانشگاه مازندران
رضا عرب - دانشگاه مازندران

محمدصالح ایومن - ‌ فوق لیسانس علوم سیاسی
سهراب ‌کریمی - ‌ فوق لیسانس علوم سیاسی
فرشاد دوستی پور - ‌ مهندسی مکانیک
جواد علیزاده‌ - ‌فوق لیسانس حقوق

پارسا کرمانجیان - معماری دانشگاه آزاد کرمانشاه

به نقل از آزادی و برابری

۱۳۸۶ آذر ۱۲, دوشنبه

دستگیری تعدادی از فعالین دانشجویی

اخبار این دستگیری‌ها را در اینجا دنبال کنید.
بیانیه دانشجویان آزادی‌خواه و برابری طلبب

۱۳۸۶ آذر ۸, پنجشنبه

«کمپین یک میلیون امضا: احتضار در بستر تناقضات»

مطلب «کمپین یک میلیون امضا: احتضار در بستر تناقضات» از نشریه آرمان نو شماره ۵ بخوانید.

«... گفتیم که کمپین در اساس خودْ متناقض است: ادعا می کند غیر سیاسی است در حالی که هدفش تغییر قوانین است. غیرمذهبی است در حالی که در پی ارائه ی تفسیری مترقی از دین است. فرا طبقاتی است در حالی که بنیانش، از منظر خواست و نگرش و عملکرد بر طبقات متوسط و مرفه استوار است. غیر ایدئولوژیک است در حالی که موضعش آمیزه ی نامنسجمی از لیبرالیسم و ناسیونالیسم و ... است. گفتیم که کمپین هرگز نمی خواهد رنگ مطالبات و مبارزات جنبش زنان را به خود گیرد، بلکه می خواهد زنان ِ هر چه بیشتری را به رنگ خود درآورد...»

لینک: کنفرانس ریاض و ...

۱۳۸۶ آذر ۷, چهارشنبه

۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبه

فراخوان جنبش ضد جنگ

فراخوان



هموطنان، مردم آزاده و صلح دوست جهان

ديو مهيب جنگ بر خاورميانه چنگ انداخته و هر روز عرصه را بر مردم اين منطقه تنگ تر مي کند. نزديک به چهار سال است که عراق در آتش و خون دست و پا مي زند، و اکنون سايه شوم جنگ بر ايران افتاده است. اما در ميان مردم هنوز واقعيت اين خطر آنگونه که بايد و شايد احساس نشده و جامعه تصوير درست و دقيقي از عواقب واقعي يک جنگ احتمالي و حساسيت لازم نسبت به آن پيدا نکرده است.

از يکسو برخي فريفتگان سياست خارجي امريکا تبليغ مي کنند که اقدام نظامي احتمالي امريکا، تنها عليه رژيم جمهوري اسلامي صورت خواهد گرفت و تصور مي کنند نتيجه نهائي آن سلطه هواداران امريکا و سياست آن در منطقه خواهد بود. آنان گمان مي کنند که اصولا چنين جنگي مي تواند مانند يک پروژه سنجيده، در قالب پيش انديشيده اي اجرا شود که نتايج آن قابل پيش بيني باشد. آنگاه چنين چشم اندازي را بستر دموکراسي براي ايران معرفي و بر اين اساس، آشکار يا پنهان از حمله نظامي به ايران، زير پوشش هواداري از دموکراسي، جانبداري مي کنند. اين تصورات موهوم و غير واقعي است. اگر جنگي درگيرد، ايران مورد حمله قرار خواهد گرفت و رنج ها و مصيبت هاي حاصل از آن بر سر مردم ايران آوار خواهد شد، و نتيجه نهائي آن نيز قابل پيش بيني نيست. بعلاوه دموکراسي ذاتا يک برآمد دروني جامعه است که بايد با مبارزات مردم ايران بدست آيد. رشد طبيعي و تغييرات هر پديده اي فقط از درون آن پديده و زير تاثير تضادها و در نتيجه فعل و انفعالاتي حاصل مي شود که در بطن آن پديده جريان دارد. دموکراسي نيز نتيجه تغييرات اجتماعي و اقتصادي خود جامعه است و مانند هر واقعيت ديگري بايد از درون جامعه و زير تاثير تضادها و تحولات دروني آن بدست مردم و با مبارزات آنان عليه نظام حاکم بدست آيد. هيچ يک از جريان هاي سياسي و فکري ايران از زمان مشروطه تا کنون چندان خام و نابالغ نبوده و نيستند که تصور کنند دموکراسي هم کالائي است که بتوان آنرا مانند اتومبيل يا وسائل آرايش از خارج وارد و مصرف کرد. توقع و اميد به وارد کردن دموکراسي از خارج، آنهم بوسيله جنگ، بطور تلويحي شانه خالي کردن از مبارزه و هزينه هائي است که بايد در راه آن تحمل شود. زمينه و بستر رشد چنين توهمي در ذهن کساني که خود را به آن دلخوش کرده اند، تسليم قبلي آنان در برابر اين فکر است که آنها خود از مبارزه و تغيير شرايط موجود در ايران عاجزند. اما بر خلاف اين گروه، جامعه سرشار از ظرفيت تغيير و تحول است و خيل عظيم مردم هم که اکنون در حالت انفعال، اما مترصد و منتظر بسر مي برند، به اقتضاي بحران همه جانبه اي که روز به روز در حال تشديد است، به شيوه خود، به مبارزه براي اين تحول کشيده خواهند شد. اما درجانب امريکا تمايل به جنگ ناشي از اين واقعيت است که استراتژي "انقلاب"هاي مخملي و رنگين بي نتيجه بوده و با عدم موفقيت روبرو شده است . چون نسخه ها و داروهاي تجويزي بي اثر از آب در آمده تمايل به جراحي شدت يافته است. اما اگر جنگي بوسيله امريکا و جمهوري اسلامي به مردم ما تحميل شود، نه تنها به تامين دموکراسي منجر نخواهد شد، بلکه موجب تشديد سرکوب از ناحيه نظام حاکم بر ايران و بسته تر شدن فضاي سياسي جامعه و تقويت و تحکيم نظام موجود ميگردد. کساني هم که امروز با بهانه قرار دادن دموکراسي و پنهان کردن خود در پس اين شعار، مبارزه عليه جنگ را تخطئه مي کنند يا منافع آنها همسو با منافع امريکاست و يا زير تاثير تبليغات امريکا دچار توهمي شده اند که در سطور بالا مورد اشاره قرار گرفت.

مبارزه عليه جنگ، بخشي از مبارزه مردم ايران براي دموکراسي است و اين دو ذاتا از يک جنس و در راستاي يکديگرند و سياستي که تلاش مي کند اين دو را در برابر يکديگر قرار دهد و از اين طريق مبارزه عليه جنگ را تضعيف و افکار عمومي را براي استقبال از حمله نظامي آماده کند، سياستي است که مزورانه از ناحيه امريکا تبليغ و دنبال مي شود. البته شکست طلبي و چشم نجات داشتن از مهاجمين خارجي در تاريخ ما قصه تازه اي نيست.غالبا حکومتهاي خودي آنقدر خودکامه و ستمگر و مردم آنچنان در فشار و به جان آمده بوده اند که براي رهائي خود چشم اميد به مهاجمين بيگانه مي بسته اند. اما اين مهاجمين بيگانه هم هيچگاه براي مردم منشاء روز و روزگار بهتري نبوده اند.

از سوي ديگر برخي فريفتگان تبليغات جمهوري اسلامي نيز گمان مي کنند امريکا به دليل درگيري در عراق و افغانستان و برخي مخالفتهاي داخلي، قادر به هيچگونه اقدام نظامي عليه ايران نيست و توان نظامي آن کشور و خطر تهاجم امپرياليستي را دست کم گرفته اند. اين تصور نيز غير واقعي است نقشه ها و مطامع امپرياليسم براي خاورميانه جدي است و با موجوديت و بقاء نظام امپرياليستي ارتباط دارد.

جنگ در هيچ شرايطي به سود مردم نيست و فقط قدرتهاي حاکم که اين آتش را مي افروزند، از آن بهره برداري مي کنند. سهم مردم از جنگ، جز مرگ و ويراني و رنج و وحشت و به باد رفتن ثروت ها و دستاوردهاي جامعه که حاصل کار نسلها نسل مردم زحمتکش است، چيز ديگري نخواهد بود. امريکا از اين جنگ تحميل سلطه و کنترل خود بر منابع طبيعي منطقه بويژه نفت، تقويت موقعيت استراتژيک خود و دفاع از اسرائيل را در نظر دارد؛ جمهوري اسلامي از آن براي تشديد سرکوب و تحکيم موقعيت خود استفاده خواهد کرد؛ و سرمايه داران و محتکران داخلي و غارتگران ثروتهاي عمومي که وابسته محافل قدرتند و قحطي و رنج و اضطرار مردم را هم به پول تبديل مي کنند، از هم اکنون براي بهره برداري از شرايط جنگي و انباشتن کيسه هاي خود در کمين نشسته اند.

شگفتا که در اين ميانه در امريکا- که طرف مهاجم و آغاز کننده اين جنگ احتمالي خواهد بود- حساسيت مردم و جنبش آنها در مخالفت با جنگ عليه ايران جدي تر و گسترده تر از ايران است که قرباني احتمالي چنين جنگي خواهد بود. تجارب تاريخي نشان مي دهد مردمي که در چنين مواردي نسبت به سرنوشت خود و عوامل موثر در آن آگاهي و حساسيت لازم را نداشته و با بي تفاوتي و بي خيالي از کنار آن عوامل و تحولات گذشته اند، بعدا تاوان سنگيني را بابت اين بي تفاوتي و بي توجهي پرداخته اند. آيا ما هم بايد فقط با صداي بمب ها و موشکها متوجه شويم که عملا جنگي شروع شده است؟ در چنان زماني ديگر از کسي کار چنداني براي متوقف کردن جنگ ساخته نيست. علاج واقعه قبل از وقوع بايد کرد.

اما تلاش مردمي و مستقل براي جلوگيري از وقوع يک جنگ احتمالي به نيروي متشکل و فعاليت سازمان يافته صلح طلبان نياز دارد. بسياري از نيروهاي مستقل و مردم دوست تاکنون نسبت به خطر بالقوه جنگ و ضرورت مقابله با آن، به شکلهاي گوناگون هشدار داده اند؛ اما اين اقدامات و هشدارها پراکنده و جدا از يکديگر بوده و در سطح هشدار باقي مانده است.

براي مربوط ساختن اين تلاشها با يکديگر و هماهنگ کردن آنها، من دست ياري به سوي همه هموطنان و همه مردم آزاده و صلح دوست جهان دراز کرده و از آنها دعوت مي کنم با راهنمائي و طرح نقطه نظرهاي خود در اين زمينه، با ارائه ايده ها و پيشنهاد شيوه هاي عملي براي آگاه کردن و بسيج مردم عليه خطر موجود، بستر انجام يک مبارزه هماهنگ را در اين زمينه فراهم ساخته، و آنگاه با مشارکت عملي خود در اجراي اين تلاشها، سهم خود را در مخالفت با خطر جنگ ادا کنند.

به اين منظور، و براي تماس و دريافت نظرات، تبادل آگاهي ها، ايجاد هماهنگي و اجرائي کردن کار، سايتي به نشاني www.nowaroniran.org و پست الکترونيکي info@nowaroniran.org تدارک شده است. هموطنان شما و ايرانيان مخالف جنگ در اين نشاني ها منتظر تماس و دريافت نظرات شما هستند. ايران در خطر است، کاري بايد کرد.

ناصر زرافشان آبان 86

۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

اراده شما


۱. این‌که در همین لحظه تصمیم به انجام چه کاری بگیرید، تابع چیست؟ تابع اراده شما؟

نیاز به اثبات ندارد که هر تصمیمی که بگیرید، تابعی است از:
  • آن‌چه درون ذهن شما است. (ذهنیات)
  • آن‌چه بیرون ذهن شما است. (شرایط پیرامونی)

۲. باز هم بی‌نیاز از اثبات است که زمانی وجود دارد که«شما» پیش از آن زمان تاثیری بر شرایط پیرامونی خود نداشته اید ( به عنوان مثال لحظه تولد خود را در نظر بگیرید). این زمان را «زمان صفر» می‌نامیم.

۳. این نیز بی‌نیاز از اثبات است که «شما» در آن زمان (یا زمانی پس از آن) تنها ساختاری هستید که می‌تواند دارای ذهنیاتی باشد یا نباشد. «شما» در این زمان توان گرفتن اطلاعات و ایجاد تغییر در خود و محیط بر اساس ساختار اولیه و اطلاعات اولیه خود را دارید.

۴. بنابراین در زمان صفر همه چیز چه درون‌ذهنی و چه برون‌ذهنی، مستقل از «اراده‌ شما» بوده است.

۵. یک گام زمانی کوتاه را به گونه‌ای انتخاب می‌کنیم که کوتاه‌تر از زمان لازم برای هرگونه واکنش از سوی شما باشد. در نهایت این گام زمانی را به سمت صفر میل می‌دهیم و اثبات را کامل می‌کنیم.

اگر به اندازه یک گام زمانی پیش بیایی، آن‌چه در این زمان (گام زمانی یکم) وجود دارد، تابعی است از:
  • هر آن‌چه در زمان صفر (گام زمانی پیشین) وجود داشته است. (در ۴ نشان دادیم که همه چیز در زمان صفر مستقل از «اراده شما» بوده است.)
  • هر تاثیری که در طول این گام زمانی «شما» بر جهان گذاشته اید. بر اساس ۳ و با توجه به این‌که نه آن ساختار اولیه، نه آن اطلاعات اولیه و نه تأثیراتی که جهان در زمان صفر (گام زمانی پیشین) بر شما گذاشته است (یعنی داده‌هایی که در زمان صفر گرفته اید)، هیچ‌کدام تابعی از «اراده شما» نبوده اند، تأثیراتی که «شما» در گام زمانی اول بر جهان گذاشته اید نیز مستقل از «اراده شما» است.

بنابراین هر آن‌چه در گام زمانی اول وجود دارد، مستقل از «اراده شما» است.

۶. اگر در گام زمانی nام جهان مستقل از «اراده شما» وجود داشته باشد، با همین استدلال می‌توان ثابت کرد که در گام زمانی (n+1)ام نیز جهان مستقل «اراده شما» است. با توجه به این‌که نشان دادیم در زمان صفر و پیش از آن، جهان مستقل از «اراده شما» بوده است. می‌توان نتیجه گرفت که جهان همواره مستقل از «اراده شما» بوده و خواهد بود.

۷. با توجه به مطالب گفته شده در بالا، آیا «اراده شما» معنای خود را از دست نمی‌دهد؟

۱۳۸۶ خرداد ۸, سه‌شنبه

از آزادی تا عشق ...

آزای من
مدتها تورا حفظ کردم
همچون مرواریدی گرانبها.

آزادی من
تو بودی که مرا یاری دادی
تا بند قایق را بگشایم
برای رفتن به مکانی ناشناخته
برای رفتن تا به انتهای
جاده های اقبال.
تا در خیال بچینم
گلی روییده بر هلال ماه را.

آزای من
در برابر اراده ی تو
روح من مطیع و رام بود

آزادی من
برایت همه چیزم را دادم
حتی آخرین پیراهنم را
وطنم را ترک کردم
و بهترین دوستانم را از دست دادم

آزادی من
به من اموختی که
حتی تنهایی را دوست بدارم
و لبخند بزنم
پس از پایان
هر واقعه زیبا.
و مرا محافظت کردی
آنگه که گوشه ای پنهان شدم
برای مرهم نهادن بر زخم ها.

آزادیم
تو را ترک گفتم
در شبی ازماه دسامبر
رها کردم
جاده های دور افتاده را
که با هم می پیمودیم.
آنگاه که بی هیچ تردید
با دست و پای بسته
به توخیانت کردم
و رفتم به سوی
زندان عشق
و زندان بان زیبایش.

ترانه ای از ژرژ موستاکی خواننده فرانسوی